نه از تو نه از من
توسط: موسوی
نقل است که شبی نماز همی کردی آوازی شنود که: هان بوالحسنو! خواهی که آنچه از تو میدانم با خلق بگویم که سنگسارت کنند؟
شیخ گفت: ای بار خدایا! خواهی تا آنچه از رحمت تو میدانم و از کرم تو میبینم با خلق بگویم تا دیگر هیچکس سجودت نکند؟
آواز آمد: نه از تو نه از من
تذکره الاولیاء