پدیدههای آخرالزمان
توسط: موسوی
معتقد بودند اگر در دارو اثر ذاتی بود، آن اثر باید همه وقت و همه هنگام باشد. در حالی که تا پیمانهی کسی پر نشده اثر مینماید و چون پر شود، بهترین داروها بیاثر میشود، بلکه نتیجهی معکوس میبخشد. دربارهی دواهای فرنگی هم نظر نامساعد داشت و میگفت طبع بشر تنبل و تنپرور میباشد که خوردن یک قرص را به جوشانده و تهیهی چند قلم دارو ترجیح میدهد که فرنگیها هم از این خصوصیت استفاده کردهاند و چندی نمیگذرد که اندک اندک داروها و گل و گیاههای شناختهشده جای خود را به ادویهی نامعلوم بستهبندیشده میدهند که هر زمان رنگ عوض میکنند تا جایی که خاصیتشان نه تنها بر اطبا بلکه بر سازندگان آنها هم مجهول شده فقط جنبه تجارت پیدا میکند.
…به تدریج که عینکهای آفتابی و دودی برای شکارچیان پیدا شد که تا حدی توانست زهر ننگ عینک را برطرف کند و پس از آن برای مطالعهی چشم ضعیفها که (ذرهبین) دستی پیدا شده، حالیشان کردند که عینکهای سفید جلو چشم هم همین کار ذرهبین را میکند. اما هرگز این گروه که اکثرا از پیر و پاتالها بودند حاضر به قبول آن نگردیده، زحمت ذرهبین را که هم دستشان معطل گردیده هم با عقب و جلو بردن مداوم برای تنظیم با خط چشمشان خراب میشد را پذیرفته، چه آن را، هم از پدیدههای آخرالزمان دانسته که باید از آن اعراض بکنند و هم تحفهی فرنگیِ نجس که نباید خودشان را همرنگ آنان بکنند، در حالی که ذرهبینشان هم از فرنگ آمدهبود.
جعفر شهری ، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم